مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 8. ارديبهشت 1392 - 19:50   |   کد مطلب: 6448
طیب سعیدی
مرحبا جناب مؤید
«اگر نیت یک ساله داری ... گندم بکار، اگر نیت ده ساله داری ... درخت بکار و اگر نیت صد ساله داری ... انسان تربیت کن» این جمله حکیمانه از صدر اعظم کاردان و بزرگ مرد تاریخ ایران، میرزا تقی خان امیر کبیر است.
مرحبا جناب مؤید
«اگر نیت یک ساله داری ... گندم بکار، اگر نیت ده ساله داری ... درخت بکار و اگر نیت صد ساله داری ... انسان تربیت کن» این جمله حکیمانه از صدر اعظم کاردان و بزرگ مرد تاریخ ایران، میرزا تقی خان امیر کبیر است.

اگر سریال کلاه پهلوی را از ابتدا دنبال کرده باشید حتما این موضوع را تایید می فرمایید که هنگام ورود «فرخ باستانی» فرماندار جدید و جوان شهرستان «سامان» به آن دیار، بزرگان شهر چند دسته بودند: ملاکان و خوانین، روسای ادارت و نظامیان. در بین خوانین و ملاکان می توان به صمصام خان و ماشالله خان اشاره کرد ، در بین رؤسای ادارت می توان به رئیس اداره اوقاف و رئیس عدلیه اشاره کرد و از بین نظامیان می توان یاور نیکوکار را نام برد. به جز جناب احسان،رئیس اداره عدلیه، که انسان مهذب و شریفی است، بقیه افراد به نوعی از همان ابتدای ورود فرماندار جدید قصد نزدیکی به او و جلب اعتماد فرخ باستانی را داشتند تا هم، همچنان نفوذ و قدرت قبل را در دستگاه حکومت حفظ کرده باشند و هم از مزایای مالی این نزدیکی که در فرصت های مختلف پیش می آمد بهره مند شوند. در این میان حرص و ولع صمصام خان بیش از بقیه نمود داشت و از آنجا که زیرک تر و زبانباز تر از ماشاالله خان بود همواره با حضور به موقع در کنار فرماندار، سوء استفاده از همسرش مه لقا برای نزدیکی به همسر فرماندار، دعوت مداوم فرماندار به «قلعه» و همینطور کمک به حل بعضی از مناقشات فرمانداری و بازاریان توانست وجهه خوبی نزد فرماندار (و نه همسرش) برای خود کسب کند. یاور نیکوکار نیز تا جایی که قواعد سازمانی اش اجازه می داد با فرماندار زد و بند می کرد و تا همین اواخر با او هماهنگ بود و سودش را نیز (البته به جز مورد آخر) می بُرد. اما جناب موید، رئیس اداره اوقاف شهر، از همان ابتدا دل خوشی از فرماندار نداشت چرا که اولا به دلایل مالی و شخصیتی در میدان چاپلوسی نمی توانست همپای صمصام و ماشاالله پیش بیاید و با آنها رقابت کند و دوما به دلیل داشتن توانمندی های بالا همچون نفوذ نسبی در پایتخت، تحصیلات عالیه و تسلط به زبان فرانسوی، خود را ابداً محتاج و پایینتر از فرخ باستانی نمی دید و هرگز قلبا زیر بار تمکین به او نرفت.

 

 در حالی که صمصام و ماشاالله و گاها هم نیکوکار به روشهای کوتاه مدت و سطحی برای جلب اعتماد فرماندار متجدد و یا به قول صمصام«نور چشمی دستگاه» مشغول بودند، جناب موید باهوش و تحصیلکرده به یک سرمایه گذاری بلند مدت و مطمئن می اندیشید. آری، در حالی که صمصام برای رسیدن به نیت یکساله اش مشغول چاپلوسی بود، جناب موید برای رسیدن به نیت صد ساله اش به تربیت «کریم سورچی» پرداخت تا از او «کریم وطن پرست» را بسازد. همان کریم که همچون جناب موحد از صمصام متنفر است و هم هوش ذکاوت ذاتی اش باعث می شود شاگرد خوبی برای موید برای در دست گرفتن قدرت شهر سامان باشد. درست است که در چند ماه اول حضور فرخ باستانی در شهر سامان، چاپلوسی ها و تلاشهای صمصام باعث شد تا بواسطه نزدیکی به فرماندار نفوذ بالایی در شهر پیدا کند ولی حالا که نزدیک دوسال از حضور فرخ باستانی در سامان می گذرد این کریم وطن پرست است که با قرار گرفتن در سمت پرطمطراق «رئیس اداره سیاسی شهربانی» توانسته است بالاترین سمت اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی شهر را از آن خود کند. جایگاهی که فرخ باستانی یعنی فرماندار اقتصاد دان سامان هم به آن حسادت می کند و این تازه اول کار است. یادمان باشد که کریم وطن پرست همان کریم سورچی بود که جناب موید با دوراندیشی او را تربیت کرد. فارغ از این که موید هوش و تحصیلات خود را در جهت مقاصد شوم و پست به کار انداخته است ولی شایسته است که به خاطر «دور اندیشی» این انسان در تربیت یک نیروی زبده و توانمند و انتخاب این روش برای مبارزه با رقبای خود به او گفت: مرحبا جناب موید...

دیدگاه شما

آخرین اخبار