مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 18. بهمن 1391 - 8:38   |   کد مطلب: 5558
محمدرضا میر
مکتب
در هرمکتبی نیز جهانبینی (نوع نگاه و بینش به جهان و شناخت و تعیین هدف جهان)، ایدئولوژی (راه رسیدن به هدف) را مشخص می‏کند. درهرمکتبی که نوع نگاه و بینش به جهان تنها مادی باشد و هدف فقط یک هدف مادی تعریف شود، فساد به وجود می‏آورد.
مکتب

در هر جامعه‏ای اقتصاد، فرهنگ، ساختارهای سیاسی و اجتماعی و...باید پیروی یک مکتب باشد.چراکه اگر هرکدام از این گزاره‏های مورد نیاز برای سعادت بشر پیروی مکتبی باشند، به دلیل عدم ثبات، کارکرد سیستم بزرگتر (جامعه) صفر می‏شود و در واقع نه اقتصاد، نه فرهنگ، نه ساختار سیاسی و اجتماعی و... خواهیم داشت.
در هرمکتبی نیز جهانبینی (نوع نگاه و بینش به جهان و شناخت و تعیین هدف جهان)، ایدئولوژی (راه رسیدن به هدف) را مشخص می‏کند.
درهرمکتبی که نوع نگاه و بینش به جهان تنها مادی باشد و هدف فقط یک هدف مادی تعریف شود، فساد به وجود می‏آورد.به این صورت که در راه رسیدن به هدف مادی (که سعادت را در آن مکتب دستیافتن به آن هدف می‏پنداریم) اصطکاکی با اهداف افراد دیگر که پیروی آن مکتبند بوجود می‏آید و تناقضی حل نشدنی که یا فرد "آ" باید به آن هدف برسد یا فرد "ب" .مثلا اگر دستیابی به یک پست سعادت تعریف شود، برای سعادتمند شدن باید رقیب را به هر روشی که مکتب به ما توصیه می‏کند، کنار بزنیم و این خود مانعی بزرگ برای سعادت جامعه و تک تک افراد به شمار می‏آید!البته شاید ما در مکاتب مادی یک هدف مادی را بگنجانیم ولی ایدئولوژی و روش‏های رسیدن به آن مکتب را مبتنی بر اخاق عمومی تعریف کنیم ولی در اینجا به پلیس قوی نیز نیاز داریم تا نظارت کند که افراد پیروی مکتب به صورت اخلاقی عمل می‏کنند یا نه!وچون افراد پلیس نیز به دنبال سعادت خویش است و ممکن است برای رسیدن به اهداف مادی خویش اخلاق را زیر پا بگذارند و برای دستیابی به هدف خویش ایدئولوژی مکتب یعنی راه رسیدن به هدف مادی را که مبتنی بر اخلاق بود زیر پا بگذارند.برای مثال فرد "آ" برای رسیدن به پست، به پلیس که دنبال سعادت خویش یعنی همان مادیات است، رشوه بدهد و پلیس نیز در مقابل بی‏اخلاقی‏های فرد "آ" سکوت کند و در این صورت فرد "ب"از سعادت دور می‏شود.در اینجا برای آن پلیس، پلیس دیگری نیاز است و پلیس بالایی نیز به پلیسی نیازمند  و چون وجود بی‏نهایت پلیس غیر ممکن است، پس فساد و دوری از سعادت جز ذات مکتب مادی است.
حال اگر هدف مکتب مورد استفاده‏ ما الهی باشد( حتی اگر به قول بعضی برخواسته از خیال و ترس و... و دروغ باشد) مفاسدش کمتر از یک مکتب مادی است و چون مفاسدش کمتر است به سعادت مادی بشر نزدیکتر.برای مثال فرد "آ" و فرد "ب" برای رسیدن به یک پست رقابت می‏کنند.اگر این افراد واقعا پیروی مکاتب الهی باشند، برای یافتن پست بهتر در دنیایی دیگر (که اصلا بر فرض غلط، آن دنیا خیالی بیش نباشد) حاضر به زیر پا گذاشتن اخلاق -که وسیله‏ای برای رسیدن به پستی بهتر در دنیایی ابدی می‏باشد- نیست.البته در اینجا نیز به دلیل اینکه همه پیروی مکتب الهی نمی‏شوند نیاز به پلیس داریم.ولی اگر پلیس خود پیروی مکتب الهی باشد دیگر به پلیسی دیگر که بر آن پلیس نظارت کند نیاز نداریم و به نسبت مکتب مادی مفاسد کمتر و سعادت بیشتر است.البته ما به دنبال این نبودیم که بگوئیم غرب نیز مدرنیته را پشت سر گذاشته است و به دوره‏ی "پسامدرن"وارد شده است.یعنی از دوره‏ای که از علم مست بود و فکر می‏کرد که علم سعادت دنیا و آخرت انسان را برآورده می‏کند، خارج شده و به انواع معنویت‏ها روی آورده است.و سردمداران غرب نیز برای اینکه اسلام وارد غرب نشود، عرفان‏های دروغین را گسترش داده است.

 پس از تحریر:

ماخانه به دوشان بیابان بلاییم                            در اوج بلا مست ز صهبای ولاییم

بالله قسم کعبه ی ما کوی حسین است            حتی به سوی کعبه اگر رو بنماییم

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار