مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 25. آبان 1391 - 12:12   |   کد مطلب: 4169
حمیدرضا حیدری
فرهنگ بی فرهنگی
فرهنگ بی فرهنگی

عزيزان من! ما از حصر اقتصادي نمي ترسيم، ما از دخالت نظامي نمي ترسيم، آن چيزي كه ما را مي ترساند وابستگي فرهنگي است.

فرهنگ چیست؟ واستعمار فرهنگی به چه معناست؟

خلقیات اجتماعی، رفتارهای اجتماعی را به وجود می آورند. بنابراین، درست است که مقوله فرهنگ در موارد زیادی شامل رفتارها هم می شود، اما اساس و ریشه فرهنگ، عبارت است از عقیده، برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی.

 پس فرهنگ عبارت است از نمود رفتاری تفکرات و عقاید اجتماعی جاری در هر زمان.

مولفه های فراوانی برای تعریف یک فرهنگ وجود دارد. یکی از این مولفه ها زبان هر جامعه ای است. زبان وسیله ارتباطی است که با آن می توان تفکرات و اندیشه ها را مبادله کرد. از آنجا که گفته شد فرهنگ نمود رفتاری همین تفکرات است در نتیجه زبان سهم عظیمی در ایجاد و توسعه فرهنگ دارد. زبان در طی وقایعی که به وجود می آید دچار تحولاتی می شوند. زبان خود تحت تاثیر فرهنگ هاست.

در جنگ فرهنگی می توان دو جبهه را ترسیم کرد که همیشه یک جبهه استعمارگر محسوب می شود. استعمار گر همواره طی حمله خود ابتدا سعی در تخریب و ازبین بردن ایدئولوژی جامعه مورد حمله و  سپس جایگزین کردن ایدئولوژی خود و یا ایدئولوژی ثالثی دارد. استعمارگران در طول تاریخ همواره از دو روش سعی در استعمار کشورهای دیگر داشتند. روش اول استعمار از بالا و روش دوم استعمار از پایین بوده است. استعمار از بالا که در گذشته بیشتر مرسوم بوده است با تغییر حکومت ها همراه بوده است. سپس با قرار دادن حاکم دست نشانده، فرهنگ مورد نظر خود را در جامعه جاری می ساخته اند.

در روش بعدی که سلطه از پایین است در ابتدا کار  بر روی توده مردم انجام می شود. استعمارگر در این روش تدریجا و به صورت همه جانبه بر روی قشر روشن فکر جامعه تاثیر می گذارد. منظور از قشر روشن فکر، روشن فکر انتلکتوئلی نیست. مقصود آن قشری است که در جامعه می تواند بیشترین تاثیر را داشته باشد. اینان افرادی هستند که افکار یک جامعه بر افکارشان منطبق است. قشر روشنفکر مقصود ما می تواند در برهه ای از زمان قشر بازاری باشد و در زمانی دیگر قشر دانشگاهی و به طور خاص دانشجویان باشد. همانطور که امام (ره) در بحث اسلامی شدن دانشگاه ها به این نکته تاکید دارد، که ما از دانشگاه استعماري مي ترسيم كه جوان هاي ما را آن طور تربيت كنند كه خدمت غرب بكنند، ما از دانشگاهي مي ترسيم كه آن طور جوان هاي ما را تربيت كنند كه خدمت به كمونيسم كنند.

ازآنجایی که دانشگاه به عنوان یک جزیره دور افتاده و جدای از جامعه محسوب نمی شود. امام خمینی به این نکته اشاره می کند که دانشگاه مبدا همه تحولات است. پس اگر دانشگاه استعماری شود، جامعه نیز به سمت سلطه فرهنگی پیش خواهد رفت. به همین دلیل هم هست که همیشه دشمن استعمارگر دانشگاه را فضایی برای اشاعه فکر و فرهنگ خود می داند. او بر روی دانشگاه نیز روش خاصی اعمال می کند، می کوشد تا روح اخلاق و تعهد اسلامی را در دانشگاه از بین ببرد. زمانی که تعهد از تخصص جدا می شود دیگر فرد خود سلطه را می پذیرد و تخصص خود را برای استعمارگر و در مسیر هدف او قرار می دهد و از این روست که سلطه بر جامعه حاصل می شود. جامعه ای که دیگر از فرهنگ خود دور شده نمی تواند به پیشینه خود تکیه کند. این جامعه دیگر چیزی از گذشتگان خود به یادگار ندارد. تفکرات و خلقیات خود را بر اساس فرهنگ یک مهاجم بیرونی ساخته است. اشاره به این نکته هم ضروری است که سلطه گر خود نیز دارای یک فرهنگ اصیل نیست تا اگر استحاله فرهنگی صورت پذیرفت یک فرهنگ جایگزین فرهنگ قبلی شده باشد. فرهنگ مهاجم یک نوع فرهنگ بی فرهنگی است. بی فرهنگی یعنی مجموعه ای ازتفکرات و خلقیاتی که نمود رفتاری آن در اکثر جوامع ضد فرهنگ محسوب می شوند. زمانی که سلطه بر جامعه فراگیر شد این جامعه دیگر حاکمیت حاکم را نخواهد پذیرفت. آنگاه جامعه سعی در تغییر حکومت خواهد داشت. حال زمان آن فرا می رسد که استعمار گر جامعه ای را که از درون دچار تغییر کرده را مستعمره خود کرده و حکومت مد نظر خود را ایجاد کند. استعمار گر با تحمیل ضد فرهنگ بر جامعه هدف، آن را به بیگانگی از خویش می رساند و روح تحرک و پویایی را از جامعه می گیرد. پس جامعه دیگر تلاشی برای بازگشت فرهنگ خود نخواهد کرد.

اینجاست که پی به نگرانی امام می شود برد که ما از وابستگی فرهنگی می ترسیم و نه از حصر اقتصادی و دخالت نظامی، چرا که وابستگی فرهنگی، نه حصر اقتصادی بلکه بدتر از آن یعنی وابستگی اقتصادی و حتی وابستگی سیاسی را به دنبال خواهد داشت.

دیدگاه شما

آخرین اخبار