مطبوعات همدان
به کانا ل ارتباطی ما بپیوندید
تاریخ : 20. آبان 1391 - 7:24   |   کد مطلب: 4075
با پایان گرفتن انتخابات آمریکا و تمدید چهارساله دولت باراک اوباما، بسیاری از نگاه‌های نگران مردم این کشور به دوره‌ی دوم ریاست جمهوری اوباما دوخته شده است تا نظاره کنند رئیس جمهوردموکرات آمریکا چه راهکارهایی برای مهار چالش‌های پیش رو دارد.
روزگار سخت اوباما در کاخ سفید

به گزارش صداي دانشجو به نقل از «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سایه‌های سنگین مشکلات داخلی و خارجی بر سر اوباما از جمله وجود جریان معترض  اشغال وال استریت، پیشتوانه‌ی سست حمایت مردمی، اصتکاک شدید در قبال تصویب بودجه با کنگره‌ی اکثرا جمهوری خواه آمریکا، عدم حمایت قاطع گروه‌های متنفذ یهودی به خصوص آیپک از اوباما و هزاران مشکل ریز و درشت باعث شده است اوباما در کاخ سفید با روزهای التهاب آفرین‌ مواجه باشد. در این گزارش به چالش های پیش روی دولت اوباما می پردازیم:

سهم اوباما از مشارکت ضعیف مردم در انتخابات

همواره مشارکت سیاسی جامعه‌ی آمریکا در انتخابات این کشور بین بازه‌ی 40 الی 65 درصد بوده است. انتخابات این دوره با مشارکت زیر 50 درصد، یکی از ضعیف‌ترین میزان حضور مردم در صحنه‌ی سیاسی این کشور است و نشان می دهد اساسا نیمی  از جمعیت آمریکا سازوکار انتخابات و مشی سیاسی هیچ کدام از دو حزب قدرتمند دموکرات و جمهوری خواه را برای مساعد شدن اوضاع داخلی و سیاست خارجی مناسب نمی دانند. دکتر فواد ایزدی در گفتگو با جهان نیوز درباره مشارکت پائین مردم آمریکا می گوید:" 50 درصدی هم که در انتخابات شرکت کردند کسانی بودند که همواره و به طور سنتی در انتخابات شرکت و به یکی از 2 جناح رای می دهند. وی دموکراتیک نبودن انتخابات آمریکا(انتخاب منتخب با رای الکترال) و دور بودن اهداف و شعار کاندیداها از دغدغه های مردم را از علت های مشارکت کم در انتخابات توصیف کرد.

اگر به این 50درصد، 35 میلیون یعنی حدود 25 درصد مابقی جمعیت آمریکا  که در انتخابات به میت رامنی رای دادند نیز اضافه کنیم درمی یابیم که تنها یک چهارم مردم آمریکا برای اداره کشور به اوباما اعتماد داشتند و این یعنی اوباما باید انتظار هرگونه برخورد غیر منتظره و فشار رسانه‌ای این اکثریت قاطع 75 درصدی را داشته باشد. ترک محل سخنرانی اوباما بعد از پیروزی در انتخابات توسط طرفداران حزب جمهوری خواه و همچنین تظاهرات دانشجویان دانشگاه می سی پی پی در پی انتخاب مجدد اوباما نشان می دهد مخالفان سیاست اوباما خیلی زود مخالفت شان را با او ابراز کردند.

این در حالیست که جمهوری اسلامی ایران در آخرین انتخابات ریاست جمهوری با مشارکت 85 درصدی مردم، یکی از بالاترین میزان مشارکت و حضور مردم در صحنه‌ها‌ی سیاسی  در سراسر دنیا را رقم زده است اما جالب این است طی گذشت سی و چهار سال از انقلاب اسلامی مورد شدید ترین حملات توپخانه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آمریکا و همپیمانمانش بوده است و از ایران به لفظ ناحق "دشمن آزادی" نام برده می شود. خبرگزاری فارس در گزارشی به چالش های داخلی و خارجی پیش روی اوباما پرداخته است که در زیر می خوانیم:

چالش‌های حوزه داخلی

بحران اقتصادی: زمانی که باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 به پیروزی رسید، مشاوران وی هشدار دادند، بحران مالی که در سراسر این کشور فراگیر شده، سرانجام یا موجب مقبولیت و یا نابودی او خواهد شد.

با وجود این اخطار، اوباما در سیاست‌های مالی و کمک به بهبود اوضاع اقتصادی آمریکا عملکرد قابل قبولی از خود ارائه نداد و به این طریق پیش‌بینی مشاوران او درست از آب درآمد و وی هم اکنون با بزرگترین چالش خود یعنی نرخ بالای بیکاری و تضعیف رشد اقتصادی کشور مواجه است. نکته اینکه بحران مالی و بدهی اتحادیه اروپا نیز بر توقف و کاهش رشد اقتصادی آمریکا تاثیرگذار بوده است. همین شواهد و آمار نشان می‌دهد، حل مشکل بحران اقتصادی بزرگترین معضل داخلی او خواهد بود که باید تا پایان دور دوم ریاست جمهوری با آن دست و پنجه نرم کند.
بیکاری: وزارت کار آمریکا اعلام کرد، اقتصاد این کشور طی ماه آوریل تنها 115 هزار فرصت شغلی جدید ایجاد کرده، با این حال، نرخ بیکاری به کمتر از 8.1 درصد رسیده است.

کاهش رشد اقتصادی آمریکا در سه ماه نخست 2012 میلادی، به کمتر از 2.2 درصد نیز نشان می‌دهد روند کنونی اقتصاد این کشور به هیچ وجه برای کاهش نرخ بیکاری کافی نیست. کاهش نرخ بیکاری آمریکا به رشد اقتصادی بالای 3.5 تا 4 درصد نیاز دارد.

کریس ویلیامسون، کارشناس ارشد اقتصادی گفته، پیش‌بینی می‌شود نرخ بیکاری آمریکا طی ماه‌های آینده نیز روندی صعودی داشته باشد. کاهش نرخ بیکاری آمریکا طی ماه آوریل تنها به این علت است که بخشی از نیروی کار آمریکا از بازار کار خارج شده‌اند. تعداد بیکاران آمریکایی که رسما ثبت نام شده‌اند با 200 هزار نفر کاهش به 12.5 میلیون نفر رسیده است.

از زمان به قدرت رسیدن اوباما در ژانویه 2009 نرخ بیکاری آمریکا بین 7.8 تا 10 درصد در نوسان بوده که این مسئله از سال 1948 میلادی بی‌سابقه بوده است.

بدهی‌های آمریکا: در مدت 4 سال حضور اوباما در کاخ سفید، بدهی‌های آمریکا به علت هزینه‌های دولت، به 16 تریلیون دلار افزایش یافته است. اوباما در سخنرانی خود در کنگره آمریکا در 24 فوریه سال 2009 تعهد کرد در دو سال نخست دوره ریاست جمهوری خود کسری بودجه آمریکا را به نصف کاهش دهد. با دقت در میزان کسری بودجه کنونی آمریکا می‌توان فهمید وی نتوانسته به این وعده خود عمل کند. زمانی که دوره ریاست جمهوری جرج بوش پایان یافت، میزان بدهی‌های آمریکا 10 تریلیون و 626 میلیارد دلار بود. در پنجم اکتبر سال 2012 میزان بدهی‌های آمریکا به 16 تریلیون و 161 میلیارد دلار رسید.
با مقایسه میزان بدهی‌های آمریکا در دوره بوش و اوباما می‌توان فهمید در چهار سال گذشته بدهی‌های آمریکا 52 درصد افزایش یافته است.

جنبش تسخیر وال استریت:جنبش وال‌ استریت در واقع اعتراض اصولی به تنگناهای شدید اقتصادی از یک سو و بی‌عدالتی‌‌های اجتماعی از سوی دیگر است. در واقع، این اعتراضات به نظام سرمایه‌داری است که در طول سالیان دراز با تبلیغات واهی فقط بی‌عدالتی و شکاف طبقاتی را بیشتر کرده است.

البته اوباما در اوج اعتراضات این جنبش،‌ در نشست خبری، حمایت ضمنی خود را از آن اعلام و آن را بازتاب ناکامی ملت آمریکا عنوان کرد بنابراین عهد کرد که برای پشتیبانی از مصرف کنندگان آمریکایی مبارزه کند. اما کارنامه این وعده نشان داد طی این مدت، دولت آمریکا موضع سرکوب را علیه جنبش وال استریت در پیش گرفته است. همین موضوع نیز به اعتراضات و انتقادات از دولت آمریکا دامن زده است. بنابراین اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود نیز با جنبش اعتراضی 99 درصدی روبرو خواهد بود که یا باید پاسخ و راه حلی برای این اعتراضات بیابد و یا آنها را نادیده بگیرد. اما نکته اساسی برای معترضان به وضع موجود این است که آن‌‌ها با نظام سرمایه‌‌داری مشکل دارند و آن را مانعی برای آینده معیشتی و اجتماعی خود قلمداد می‌کنند.

به این ترتیب بیکاری، وضعیت اقتصادی نامناسب و بحرانی، بحران‌‌های اجتماعی، اعتراضات عدالت‌خواهانه برای تغییر وضع موجود از جمله چالش‌های داخلی است که اوباما با آنها روبرو خواهد شد.

چالش‌های حوزه خارجی

ایران: برنامه هسته‌ای ایران از مهمترین چالش‌های باراک اوباما در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری به شمار می‌آید. او که از تیرماه سال جاری به خاطر نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، هر گونه تصمیم‌گیری مهم در رابطه با ادامه مذاکرات گروه 1+5 با ایران را به بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات موکول کرده بود، اکنون باید خود را برای رویارویی با این مسئله آماده سازد.

سیاست‌‌های اوباما، طی دوره اول ریاست جمهوری‌‌اش، نشان می‌‌دهد، او به رویکرد تحریم و فشار بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران تمایل دارد. به طور کلی، اکثر دموکرات‌‌ها معتقدند، این رویکرد سرانجام نتیجه لازم را برای آمریکا در پی خواهد داشت.
تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا: وقوع بیداری اسلامی موجب شده تا آمریکا طی ماه‌های اخیر با توجه به کاهش نفوذ خود در خاورمیانه به دنبال تدوین استراتژی‌های جدید با اولویت‌های جدید باشد. شکی در این نیست که از دست دادن متحدان در مصر و تونس نفوذ آمریکا در خاورمیانه را تغییر داده است. وقوع انقلاب در این کشورها موجب تغییر روابط آمریکا با کشورهایی شد که برای سال‌ها روابط محکمی با واشنگتن داشتند و علاوه بر آن راه را برای فعالیت گروه‌های اسلام‌گرایی که برای مدت‌ها به دست حکومت‌های مبارک و بن علی سرکوب می‌شدند، هموار کرد.
همین عوامل چالش جدی‌ای را برای رئیس جمهور آمریکا به وجود آورده و دولتمردان آمریکایی را بر آن داشته اهداف مختلفی را در دستور کار خود قرار دهند. یکی از این اهداف،‌ ایجاد نوعی حاشیه امنیتی برای رژیم صهیونیستی و انتقال بحران از متن سرزمین‌های اشغالی به کشورهای خلیج فارس و شمال آفریقاست. دیگر اینکه واشنگتن در تلاش است با بزرگنمایی و توسل به اقدامات پوپولیستی، از خطر وجود تروریسم در منطقه به عنوان ابزاری برای حضور نظامی در این حوزه استفاده کند.
علاوه بر این، آمریکا تلاش می‌کند ضمن تامین امنیت خطوط نفتی، از ایجاد بحران جدی در منطقه جلوگیری و مانع افزایش قیمت مواد هیدروکربنی شود. اکنون باراک اوباما در دور دوم ریاست جمهوری خود باید به منظور جبران کاهش نفوذ خود در منطقه این اهداف را جدی‌تر از پیش در دستورکار خود قرار دهد.
چین: چین پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد نظریه آمریکایی نظام بین‌المللی و ادعای آمریکا در مورد جهان تک قطبی را نپذیرفت و رهبران پکن در مناسبت‌های مختلف ایده نظام چند قطبی را مطرح کردند. اختلافات و رقابت‌های این دو کشور از همان زمان کلید خورد و در برهه‌های مختلف، عوامل متعددی موجب دامن زدن به تنش میان واشنگتن و پکن شد.
در سال‌های اخیر افزایش قدرت نظامی و اقتصادی چین نگرانی‌های عمیقی را برای آمریکایی‌ها به وجود آورده است. همین امر موجب شده آنها با توسل به مسائل حقوق بشری و همین طور حضور و دخالت در شرق آسیا به نوعی بکوشند مانعی در مسیر این پیشرفت‌ها ایجاد کنند. علاوه بر این موارد، کاهش نرخ یوان، کاهش ارزش ذخایر ارزی چین در آمریکا و سرقت تکنولوژی آمریکا در چین از جمله مهمترین عوامل تنش‌زا میان این دو کشور به شمار می‌آید.
روسیه: با توجه به تاکید بیشتر آمریکا بر اهمیت نهاد‌های بین‌المللی از آغاز دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و به تبع آن اتفاق نظر کاخ سفید و وزارت خارجه این کشور بر ضرورت ارتقاء کیفیت روابط با روسیه، دولت آمریکا در راستای تحقق این موضوع سیاست‌هایی چون  اتخاذ «سیاست بازچینی» روابط با روسیه را اتخاذ کرد. اما باوجود تمامی این اقدامات آمریکا که بر اساس مفروضه‌‌های واقع‌گرایانه شکل گرفته بود، روابط آمریکا و روسیه امروزه در یکی از بحرانی‌ترین مقاطع در تاریخ دوران بعد از سقوط شوروی در سال 1991 قرار گرفته است.
از همان آغاز سیاست بازچینی که از سوی باراک اوباما و با حمایت دیوان سالاران وزارت خارجه مطرح و پیاده شد واضح بود که این خط مشی بدون توجه به واقعیات جامعه روسیه و جهان بینی رهبران روسیه شکل گرفته است.

دو دوره پیشین حضور ولادیمیر پوتین در کرملین و همچنین دوران کنونی ریاست جمهوری وی نشان می‌دهد، هر چند کمونیسم از صحنه داخلی روسیه خارج شده، اما نخبگان سیاسی روسیه که به شدت متکی به ساختارهای امنیتی و نظامی کشور هستند، هنوز معیارهای دوران جنگ سرد را مطلوبترین شیوه برای سیاست‌گذاری در صحنه سیاست خارجی قلمداد می‌کنند.

هرچند در بخشی از دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، دمیتری مدودف در کرملین حضور داشت اما بر همگان روشن بود که در همان زمان نیز ولادیمیر پوتین طراح اصلی سیاست‌هاست. او که ناخرسندی خود را از سقوط شوروی در بسیاری از موارد ابراز کرده است به نیکی آگاه از اهمیت ارزش‌ها برای توده‌ها برای ایفای نقش حمایتی از سیاست‌های او در مسائل خارجی ‌است.
ملی‌گرایی از سال 2000 تاکنون مبنای سیاست‌های روسیه نسبت به ‌آمریکا بوده است. آگاهی روس‌ها به «درک خام» واشنگتن در رابطه با نقش روسیه و کیفیت روابط بین دو کشور، این امکان را برای آنها فراهم کرده است که در چارچوب فرصت‌‌‌‌‌های به دست آمده، فزونترین بهره‌ها را از بازی مناسب با کارت‌های خود بدست آورند. اما شاید امروز بتوان گفت که آمریکا بیشترین ارزیابی غلط را در خصوص روسیه در رابطه با انتخابات اخیر این کشور انجام داده است. این ارزیابی برای همگان روشن ساخته است که «سیاست بازچینی» از همان آغاز بر پایه مفروضات غیر واقعی و کاملا خوشبینانه بنا شده بود.
روند صلح خاورمیانه: هر چند اوباما پیش از دور اول انتخابات ریاست جمهوری خود متعهد به ایجاد صلح میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها که صلح خاورمیانه نام گرفته، شده بود اما طی 4 سال گذشته با وجود فراز و فرودهای بسیار اقدامات عملی چشمگیری در این راستا صورت نداد. علت آن نیز پافشاری صهیونیست‌ها بر تداوم ساخت شهرک‌های یهودی‌نشین در سرزمین‌های فلسطینی بود که به رغم مخالفت‌های کاخ سفید صورت گرفت.
شاید مهمترین ضربه به روابط فیمابین آمریکا و اسرائیل راه حل تشکیل دو دولت باشد؛ آن هم طبق شرایطی که فلسطینی‌ها خواستار آن هستند یعنی طبق مرزهای سال 1967؛ موردی که اوباما هم در برهه‌ای در نطق حساس خود درباره سیاست‌های کشورش در خاورمیانه از اسرائیل خواستار آن شد یعنی بازگشت به پشت مرزهای سال 1967. همین موضوع موجب دلخوری و واکنش سرد بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی شد. باوجود تدابیر بسیار سردی روابط این دو کماکان باقی است.
همه این موارد چالش‌هایی است که باراک اوباما در دور دوم تصدی پست ریاست جمهوری آمریکا باید بار دیگر خود را برای رویارویی با آنها و حل و فصل‌شان آماده کند.

دیدگاه شما

آخرین اخبار