محمدباقر قاليباف و سعيد جليلي شب گذشته و در آخرين ساعات رأيگيري هم در بيانيه نخست خود اعلام کرده بودند: «بر پايه نظرسنجيهاي متعدد ما دو نفر با نسبت آراء بسيار زيادي برنده قطعي دور اول انتخابات هستيم.»
اين دو نامزد اصولگرا در ادامه بيانيه خود تأکيد کردهاند: «اعلام نام حسن روحاني بهعنوان پيروز دور اول انتخابات با اختلاف تنها «۲۶۱ هزار راي»، مضحک و «نشانه قطعي تقلب» است. چطور ممکن است مردم خراسان رضوي به قاليباف و جليلي به عنوان فرزندان خود کمتر از روحاني رأي دهند!»
اين دو کانديدا کف خواستههاي خود را برگزاري مجدد انتخابات اعلام کردهاند.
در همين حال، سيدمحمد غرضي با اعلام حمايت از مواضع قاليباف و جليلي، متهم اصلي اين «کودتاي بزرگ» را شخص آقاي هاشمي رفسنجاني دانست. محسن رضايي هم در نشست عصر امروز خود اختلاف زياد آراء حسن روحاني با خود را تأملبرانگيز خوانده است.
علياکبر
ولايتي گرچه به دلايلي حاضر به همراهي ساير کانديداها نشده اما تصريح کرده است هرگز به حسن روحاني تبريک نخواهد گفت.
اما آخرين خبر را که به نظر ميرسد پايانبخش اين اعتراضات باشد، محمدرضا حياتي در خبر ساعت ۲۱ شبکه اول سيما قرائت کرد. بر اساس اين خبر فوري، ستاد انتخابات وزارت کشور با صدور اطلاعيهاي از يک اشتباه محاسباتي به ميزان «هفتدهم درصد» در جمعبندي آراء نامزدها خبر داد و با عذرخواهي از مردم و کانديداها، تأکيد کرد: «حسن روحاني پيروز نهايي نيست و انتخابات به دور دوم کشيده شده است.»
پرده دوم: ميشد بشود اما نشد
اين اتفاقات و پيامدهاي بعدي آن که ميتوانست تا ماهها و حتي سالها کشور را در تفرقه و درگيري فرو ببرد، هرگز رخ نداد. يا نه، ميشد به راحتي و بدون دردسر يکي دو درصد از آراء دکتر روحاني را هنگام شمارش بين ديگر نامزدها تقسيم کرد. حتي وزارت کشور اين اختيار را داشت که ساعت رأيگيري در تهران را بيشتر از ساعت ۲۲ تمديد نکند تا اکثر رايدهندگان يک ساعت پاياني که حاميان روحاني بودند، از دادن رأي محروم شوند و دهها روش کمهزينه ديگر براي جلوگيري از پيروزي شيخ حسن روحاني! اما جمهوري اسلامي باز هم نشان داد که اهل خيانت در آراء مردم نيست و صيانت از آراء تکتک ملت را وظيفه شرعي و قانوني خود ميداند.
کانديداهاي اصولگرا هم بسيار راحتتر از آنچه تصور ميشد با پيروزي «لب مرزي» حجتالاسلام حسن روحاني کنار آمدند و دقايقي پس از اعلام نتيجه قطعي آراء انتخابات، موج پيامهاي تبريک از جبهه اصولگرايي بهسوي آقاي روحاني جاري شد. در عرض تنها ۲ ساعت پنج پيام تبريک نثار شيخ شد و هرگز اسمي از هفتدهم درصدي که او را رئيسجمهوري کرد، به ميان نيامد.
از ادعا تا عمل
اين «مردمسالاري ديني» که صحنهاي ديدني از اخلاق، قانونمداري و ظرفيت بالاي سياسي کانديداهاي بازنده بود، نشان داد که توصيههاي اصولگرايان به بازندههاي انتخابات خرداد ۸۸ نَه از روي حب و بغض سياسي که از روي صدق بيان شده است. اصولگرايان سال ۸۸ بارها از سران جريان اصلاحات خواستند که اگر مستنداتي براي تأييد ادعاي تقلب دارند، ارائه کنند؛ در غير اينصورت دست از شورش عليه جمهوريت بکشند و تن به حق و انتخاب مردم بدهند. حتي هيچکسي، از آنان انتظار تبريک و ديدار
با کانديداي پيروز را نداشت؛ چه رسد به پاسداشت قانون که آن روزها حسابي ذليل شده بود!
به جاي تبريک حضوري و اعلام حمايت از کانديداي پيروز، خيابانهاي تهران و برخي ديگر از شهرها تا ماهها صحنه اغتشاش و درگيري شد، روز قدس در حمايت از رژيم صهيونيستي و ۱۳ آبان در حمايت از آمريکا شعار داده شد، عاشورا صحنه سوت و کف آشوبگران شد و فرصت بزرگ ارتقاي جايگاه ايران در دنيا و خدمت به مردم جايش را به يک تلخکامي عمومي داد.
آن روز اختلاف آراء کانديداي اول و دوم نه ۲۶۱ هزار که «۱۱ ميليون راي» بود. برخي نيز از جمله آيتا... هاشمي رفسنجاني برخلاف اينروزها نگفتند که «ايران دموکراتترين انتخابات دنيا را برگزار کرد و هيچ شبههاي نميتوانند به آن وارد کنند. » (۲۷/ ۰۳/ ۹۲)
ارمغان فتنه
جمهوري اسلامي با آن شاهکار ۸۵ درصدي مشارکت، ميتوانست بسياري از موانع بينالمللي و تبعا داخلي را کنار بزند و جهشي خيرهکننده در دنيا داشته باشد اما مظلومانه به تقلب در انتخابات آن هم با حجم باورنکردني ۱۱ ميليون رأي متهم شد، آشوب و تفرقه کشور را فرا گرفت و زمينه براي تحريمهاي سنگين و بهزعم غرب «فلجکننده» آماده شد. «فتنه ۸۸» شيريني فتحالمبين ۲۲ خرداد را از کام ملت گرفت و به جايش تلخي و تحريم برايشان به ارمغان آورد.
شايد هيچکسي به اندازه رهبر بصير انقلاب، انتظار آمدن انتخابات رياستجمهوري يازدهم را نکشيد. او انگار ميدانست قريب به اتفاق مردم دروغ تقلب را باور نکردهاند و شايد به همين دليل بود که همان سال وعده انتخابات بعدي را دادند: «انشاءاللَه خواهيد ديد در انتخابات آينده همين مردم با وجود همين بازيگرياي که مخالفان و دشمنان و غافلان و بيخبران داخلي کردند، يک حضور مستحکمِ قوياي در انتخابات خواهند داشت. «(۱۳۸۸/۶/۲۰)
رهبري راست ميگفتند. انتخابات ۲۴ خرداد حتي بسياري از اصولگرايان را هم غافلگير کرد. با آن همه جوسازي، توهين و تهمتهايي که به نظام زده شد، باور مشارکت ۷۲ درصدي سخت بود اما واقعيت همين بود. روشن شد که مردم باور ندارند جمهوري اسلامي در رأيشان خيانت ميکند.
اين واقعيت را البته بسياري از سران و فعالان اصلاحطلب باور نداشتند وگرنه بدون اطمينان از امنيت و صحت آراء، اين چنين شتابان پاي صندوقهاي رأي نميشتافتند.
دعوت مهم
دو روز قبل از انتخابات هم واقعه مهمي رخ داد. رهبري براي نخستينبار کساني را هم که «موافق نظام جمهوري اسلامي نيستند» يا آن عدهاي را که «قهر» کرده بودند، بزرگوارانه
به جشن انتخابات دعوت کردند. «مخالفت» آنها را محترمانه به رسميت شناختند و ندا دادند که ايران کشور آنان هم هست. ايشان به اين موضوع نينديشيدند که آنان به چهکسي رأي خواهند داد و کيسه کدام کانديدا سنگينتر ميشود. اين دعوت پاياني شد بر کدورتها و ترديد آن عده قهرکرده تا بههمراه خيل عظيم ملت جشن مردمسالاري بگيرند.
روي ديگر اين دعوت و دهها توصيه و تأکيد رهبر انقلاب درباره حضور حداکثري مردم پاي صندوقهاي رأي، يک پيام مهم ديگر بود که از دل «اعتماد به نظام» خارج ميشود. برآيند همه سخنان اين بود که اگر طالب تغيير و تحول در جمهوري اسلامي هستيد، تنها مسير و البته بهترين، کمهزينهترين و قابلاعتمادترين راه از مسير مردمسالاري ديني و انتخابات ميگذرد. اگر هم کسي انحرافي و خطايي در اين راه ميبيند، ميداند که اصلاحش را بايد در کتاب قانون جستوجو کند نه در کف خيابان.
مخالفان نظام خيال ميکردند که ملت اين نداهاي رهبري را پس ميزند و باور نخواهد کرد. کار مخالفان از رسانه و کارشناس گذشت و به مقامات ارشد کاخ سفيد رسيد؛ جايي که وزير خارجه آمريکا گفت انتخابات ايران را قبول نداريم که البته جواب شنيد: «خب به درک که قبول نداريد! اگر قرار بود ملت ايران منتظر بماند که شما چه چيزي را قبول داريد و چهچيزي را ميل داريد، آنطور عمل بکند، که کلاهش پسِ معرکه بود. ملت ايران نگاه ميکند ببيند خودش چهچيزي را احتياج دارد و مصلحت او در چيست، آن را دنبال خواهد کرد.»( ۱۳۹۲/۳/۲۴)
در روز انتخابات شعبههاي رأيگيري پر شد از ملت. گويي جمعيت فوج فوج ميآمدند و ابتدا رأي اعتماد ميدادند به نظام، بعد هم به کانديداي مطلوبشان. حتي عدهاي از مدعيان تقلب هم پاي صندوق آمدند و رأي دادند؛ انگار ميدانستند ماجراي سال ۸۸ علت ديگري داشت.
ارتقا در رنکينگ مردمسالاري
حمايت جمهوري اسلامي از آراء شکننده کانديداي پيروز، ترديدهاي سال ۸۸ را هم زدود و اعتماد را در سراسر وجود ملت جاري ساخت. مردم اکنون باور دارند که رأيشان از ابتدا همان که نوشتهاند، خوانده شده و آنچنانکه محمدعلي ابطحي گفت: «تقلب، تنها «رمز آشوب» بود، نه چيز ديگر.»
دكترحسن روحاني را بسياري از مردم و گروهها حمايت کردند. از جمله بخشي از افراطيون مدعي تقلب به او رأي دادند. اما شيخ که از وقايع سال ۸۸ خبر داشت، در تبليغاتش بارها اعلام کرد که نظام اهل تقلب در آراء مردم نيست. او باور داشت که اگر با اختلاف 0.7 درصدي هم رئيسجمهوري شود، جمهوري اسلامي به هيچ قيمتي پشتش را خالي نميکند.
پيروزي لب مرزي حسن روحاني را بايد آخرين ميخ بر «تابوت تقلب» دانست که روز ۲۴ خرداد ۹۲، روي شانههاي رأيدهندگان دلبسته به جمهوري اسلامي تشييع شد، نمازش را شيخ خواند و زير انبوهي از «اعتماد ملت به نظام» دفن شد. مراسم ختم آن هم با اخلاقمداري و قانونشناسي کانديداهاي بازنده به جشن ملي بدل شد و نظام را چندين رتبه در رنکينگ مردمسالاري ديني بالا برد.